فایل استعاره هاي ترکيبي، گونه اي نويافته از استعاره در سروده هاي خاقاني شرواني
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته ادبیات (آموزش_و_پژوهش)
صداقت، اعتبار ماست
اين مقاله صرفا تبديل به Word و مرتب شده تا دانشجويان بتوانند به عنوان منابع از آن به راحتي استفاده كنند و PDF آن در سايت ها موجود مي باشد: كليك كنيد
استعاره هاي ترکيبي، گونه اي نويافته از استعاره در سروده هاي خاقاني شرواني
دکتر سيداحمد پارسا* فردين حسين پناهي **
دانشگاه کردستان
چکيده
خاقاني شرواني (٥٩٥-٥٢٠ه .ق ) از شاعران بزرگ سبک آذربايجان است . وي علاوه بر به کارگيري انواع استعاره هاي شناخته شده در شعر خود، با امتزاج ترکيب آفريني و استعاره پردازي ، به آفرينش گونه اي جديد از استعاره دست يازيده که تاکنون از ديد علماي بلاغت دورمانده است . اين نوع استعاره که در اين پژوهش با نام «استعاره هاي ترکيبي » معرفي شده ،يک صد و بيست و پنج بار در اشعار خاقاني به کار رفته است . هدف اين پژوهش ، شناساندن ويژگي هاي اين گونه استعاره ها، چون مضمون آفريني، آشنايي زدايي، برجسته سازي، تناسب ، اغراق ، ايجاز و ابهام هنري است . استعاره هاي ترکيبي از کارکردهايي ديگر، چون تلميح فشرده و تفضيل و رجحان نيز برخوردارند. بررسي ساختار استعاره هاي ترکيبي خاقاني ، از ديگر اهداف اين پژوهش محسوب ميشود. روش پژوهش ، توصيفي است و نتايج با استفاده از تحليل محتوي، به شيوه ي کتابخانه اي و سندکاوي بررسي شده است . نتيجه نشان ميدهد شناخت استعاره هاي ترکيبي در شعر خاقاني علاوه بر کمک به شناخت هرچه بهتر جنبه هاي زيبايي شناسانه ي شعر او، به شناخت ابعادي نوين از ظرفيت هاي زبان فارسي در استعاره پردازي کمک خواهد کرد.
واژه هاي کليدي : ١. آشنايي زدايي ٢. استعاره هاي ترکيبي ٣. برجسته سازي ٤. تلميح
فشرده ٥. خاقاني ٦. مضمون آفريني .
١. مقدمه
٢. پيشينه ي تحقيق
٣. استعاره پردازي و ترکيب آفريني در سروده هاي خاقاني
٤. استعاره هاي ترکيبي
٥. ويژگي هاي استعاره هاي ترکيبي
١.٥. مضمون آفريني و پرهيز از تکرار
٢.٥. آشنايي زدايي
٣.٥. برجسته سازي
٤.٥. تفضيل و رجحان
٥.٥. استفاده ي نمادين از شخصيت ها
٦.٥. تلميح فشرده
٧.٥. ايجاز
٨.٥. ابهام هنري
٩.٥. تناسب
١٠.٥. اغراق
١١.٥. ترجمه ناپذير بودن
١٢.٥. کاربرد مدحي
٦. ساختار استعاره هاي ترکيبي
١.٦. شخصيت ديني + شخصيت (مفهوم ) ديني + اسم مربوط به شخصيت دوم
٢.٦. عنصر فلکي + عنصر فلکي + اسم مربوط به عنصر دوم
٣.٦. شخصيت اسطوره اي +شخصيت اسطوره اي +اسم مربوط به شخصيت دوم
٤.٦. شخصيت تاريخي + شخصيت تاريخي + اسم مربوط به شخصيت دوم
٥.٦. شخصيت اسطوره اي +مفهوم مربوط به زمان (فلک )+ اسم مربوط به واژه ي دوم
٦.٦. شخصيت اسطوره اي +شخصيت (عنصر) ديني + اسم مربوط به واژه ي دوم
٧.٦. عنصرفلکي + عنصر (مفهوم ) ديني يا وابسته به دين + اسم مربوط به واژه ي دوم
٨.٦. شخصيت ديني + عنصرفلکي + اسم مربوط به واژه ي دوم
٦. ٩. ترکيبات ، زيرساخت هايي پراکنده و آميخته به خصوصيات مختلف
٧. نتيجه گيري
فهرست منابع
١. مقدمه
استعاره که يکي از مهم ترين شگردهاي بيان هنري است ؛ در اصل ، واژه اي عربي و مصدر باب استفعال است که به معناي به عاريت خواستن و طلب کردن است (ر.ک . الأفريقي، ٢٠٠٥، ج ٢٨١٨:٣) «استعاره ، فيالجمله اين است که واژه اي در هنگام وضع ، لغت اصلي شناخته شده داشته باشد و شواهدي دلالت کند که به هنگام وضع بدان معني اطلاق ميشد[ه است ]. سپس شاعر يا غيرشاعر، اين واژه را در غير معني اصلي به کار گيرد و اين معني را به آن لفظ منتقل سازد. انتقالي که نخست لازم نبوده و به مثابه ي عاريت است .»(جرجاني ، ١٣٦٦: ١٧)
استعاره به خاطر کارکردي بنيادين که در آفرينش آثار ادبي دارد، از ديرباز مورد توجه قدما بوده است . ارسطو از نخستين کساني بوده که به صورت روش مند به اين مبحث پرداخته است . (ر.ک . Harpham &Abrams ، ٢٠٠٥: ١٦٣ و شفيعي کدکني، ١٣٥٨: ١١١) در بلاغت اسلامي، استعاره به معني «به عاريت خواستن » و در بلاغت غرب ، به معني «فرابردن » (metapherein) (هاوکس ، ١٣٧٧: ١١) مطالعه و بررسي شده است . در استعاره براي ناميدن يک شيء، شخص يا مفهوم ، به جاي کاربرد واژه يا واژه هايي مرسوم که در مورد آن شيء، شخص يا مفهوم به کار برده ميشود، واژه يا واژه هايي ديگر نشانده ميشود؛ چنان که در بيت زير، به جاي واژه ي «شبنم »، «روغن طلق » به کار رفته است :
ياکوبسن ، استعاره را گونه اي گزينشي دانسته است ؛ يعني گزينش واژه يا واژگاني از محور جانشيني. (ر.ک . احمدي ، ١٣٨٦: ٨٢) به نظر او استعاره نسبت به مجاز، عنصري پيچيده تر است . اگر مجاز، بيش تردر حيطه ي ترکيبي کلام (محور هم نشيني) باشد، استعاره «گزينش پاره اي از واحدهاي زبانشناسيک و ترکيب آن ها در درجه اي پيچيده تر» است . (همان ، ٨٢) پيچيدگي آن در حدي است که زبان پريشان ، توانايي گزينش واحدهاي درست زباني را ندارند. (ر.ک . همان ، ٨٢)کارکرد اجتماعي استعاره ، موضوعي ديگر است که مورد توجه قرار گرفته است . اهميت اين مسأله تا بدان جاست
که برخي منشأ پيدايش استعاره را ضرورت اجتماعي دانسته اند. (ر.ک . قاسم زاده ، ١٣٧٩: ٢٥) «استعاره نمي تواند در يک فرد تنها شکل بگيرد؛ بلکه ماهيت آن جمعي و اشتراکي است و پس از آن که به ضرورتي ، در جامعه شکل گرفت ، اغلب بر اثر نياز گوينده به اين نوع ضابطه بندي ، بر زبان آورده ميشود و هدف از کاربرد آن ، خلق فضايي خاص در ذهن شنونده است .»(همان ، ٢٥) در مجموع بايد گفت که زبان شناسان با توجه به وجود واژه هاي استعاري فراوان در زبان روزمره ، استعاره را بر مبناي کارکردهاي زباني آن و در ارتباط با ذهن و زبان ، بررسي کرده اند.
٢. پيشينه ي تحقيق
تاکنون پژوهشي مستقل در زمينه ي «استعاره پردازي و ترکيب آفريني» در شعر خاقاني صورت نگرفته است . منيره احمد سلطاني، استعاره پردازي خاقاني را در ارتباط با تصويرآفريني هاي او بررسي کرده است . وي اوج تصويرآفريني خاقاني را در استعاره ميداند. (ر.ک . احمد سلطاني ، ١٣٧٠: ١٩٦) او علي رغم اين که به تصويرآفرينيهاي خاقاني پرداخته و بخشي از کار خود را به بررسي استعاره هاي خاقاني اختصاص داده ، تنها به ذکر شواهدي مربوط به استعاره هاي موجود در کتب بياني از ديوان خاقاني اکتفا کرده است و به استعاره ي مورد نظر اين پژوهش نپرداخته است . علي دشتي نيز در بررسي ترکيب سازي خاقاني ، با ذکر ترکيبي چون «نوح طوفان سخا» به بيان بديع و رسا بودن اين ترکيب ،بسنده کرده و به هيچ وجه ، کارکرد استعاري آن را مورد توجه قرار نداده است . (ر.ک . دشتي ، ١٣٨١: ٣١) معصومه معدن کن نيز تنها به دو واژه ي آخر اين ترکيبات پرداخته است . (ر.ک . معدن کن ، ١٣٧٥: ٢٢٧-٢٥١) از اين رو، تنها به ترکيباتي چون «موسي سخن »، «احمد لوا»، «عرش هيبت » و امثال آن ها پرداخته و آن ها را داراي جنبه ي تشبيهي دانسته است (ر.ک . همان ، ٢٣٣) در حالي که با تأمل در ساختار اين ترکيبات ، اهميت جزو اول که مورد توجه قرار نگرفته ، آشکار ميشود؛ زيرا اين ترکيبات با ساختاري معمولا سه جزيي ، يک ترکيب استعاري کامل محسوب ميشوند.
٤. استعاره هاي ترکيبي
استعاره هاي ترکيبي معمولا از کنار هم قرار گرفتن سه واژه ساخته ميشوند و از ترکيب آن ها، معنايي نوين که متمايز از معناي هريک از واژه هاي مستقل آن است ، شکل ميگيرد. اين استعاره ها داراي خصوصياتي خاص هستند که آن ها را از تعاريف رايج استعاره متمايز ميکند. در تعريف رايج استعاره ، واژه اي به جاي واژه اي ديگر (استعاره ي مصرحه و مکنيه و...) و يا عبارتي به جاي عبارتي ديگر (استعاره ي تمثيليه )، مورد استفاده قرار ميگيرد؛ اما در اين نوع استعاره ، ترکيبي شامل چند اسم به جاي يک واژه (شخص ، شيء يا مفهوم )، به کار گرفته ميشود که به تنهايي هيچ کدام از آن واژه ها نيست .
٧. نتيجه گيري
پژوهش حاضر به نتايجي منجر شده که فهرست وار به آن ها اشاره ميشود:
١.٧. استعاره هاي ترکيبي ، گونه اي نادر از استعاره در شعر فارسي است که در شعر خاقاني از بسامدي بالا برخوردار است و با توجه به بسامد بالاي اين گونه ترکيبات (تقريبا يک صد و بيست بار) در قصايد و ترکيب بندها و غزليات خاقاني، ميتوان آن را يکي از شاخصه هاي سبک فردي (Individual Style) خاقاني به شمار آورد.
فهرست منابع
قرآن کريم .
احمدسلطاني، منيره . (١٣٧٠). قصيده ي فني وتصويرآفريني خاقاني شرواني. تهران : مؤسسه ي کيهان .
احمدي، بابک . (١٣٨٦). ساختارو تأويل متن . تهران : نشر مرکز.
اژه اي، محمد علي . (١٣٧٠). «استعاره ، بحثي تحليلي از نظر دانشمندان اسلامي در باب ماهيت استعاره ».مجله ي معارف ، دوره ٨، شماره ٣، صص ٤١-٥٧.
اسلامي ندوشن ، محمدعلي . (١٣٨٣). از رودکي تا بهار. تهران : نغمه ي زندگي .