تحقیق جغرافياي جزيره العرب
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته جغرافیا (آموزش_و_پژوهش)
بخشی از متـنِ ایـن تـحقیـق :
جغرافياي جزيرهالعرب
جزيرهالعرب سرزمين خشكي است كه از سه سوي در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن درياي سرخ قرار دارد كه حد فاصل جزيرهالعرب و قارة آفريقاست؛ جنوب آن به اقيانوس هند محدود ميشود و در شرق آن درياي عمان و خليجفارس قرار گرفته است كه جزيرهالعرب را از ايران جدا ميسازد. تنها در قسمت شمالي با عراق و شامات پيوند زميني دارد.
جزيرهالعرب از نظر جغرافيايي به چند بخش تقسيم ميشود:
1. حجاز؛ سواحل شرقي درياي سرخ و طبعاً شامل بخشي از ناحية غربي جريرهالعرب است. در اين باره بيشتر خواهيم نوشت.
2. تهامه؛ آن بخش از جزيرهالعرب است كه در جنوب حجاز قرار دارد.
در تعريفي ديگر، خود حجاز دو ناحية غربي و شرقي دارد؛ ناحية شرقي آن، كه منطقهاي كوهستاني است «حجاز» ناميده ميشود و قسمت غربي آن، كه دشتي سرازير به سوي درياي سرخ است، «تهامه» نام دارد.
3. نجد؛ قسمت مياني جزيرهالعرب از شمال به جنوب است، كه در شرق حجاز قرار دارد.
4. عروض؛ به بخش وسيعي از جزيرهالعرب، كه در ناحية شرقي جزيره است، اطلاق ميشود. در اين قسمت، شهرهاي احساء و قطيف واقع است. در حاشية شرقي و جنوبشرقي جزيره، كشورهاي قطر، بحرين و عمان قرار دارند.
5. يمن؛ شامل نواحي جنوبي جزيرهالعرب است و يمن جنوبي و يمن شمالي را دربر ميگيرد كه خود دو كشور مستقلاند.
بدين ترتيب، جزيرهالعرب افزون بر آنكه از لحاظ جغرافيايي به مناطق مختلف تقسيم ميشود، از لحاظ سياسي نيز كشورهاي چندي در آن قرار دارد. امروزه گستردهترين و مهمترين بخش جزيرهالعرب، كشور عربستان سعودي است.
كشور عربستان سعودي
در دوران ما، بخش بزرگي جزيرهالعرب را كشور عربستان سعودي تشكيل ميدهد؛ ديگر كشورهاي موجود در شبه جزيره، عبارتنداز يمن، كويت، بحرين، اماراتمتحدة عربي، قطر و عمان.
كشور سعودي كه در گذشته به نام «الجزيرهالعربيه» شهرت داشته، اكنون به نام خاندان آل سعود شناخته ميشود؛ خانداني كه فعاليت خود را از قرن دوازدهم هجري در «نجد» آغاز كرد. در اين باره در جاي ديگري سخن خواهيم گفت.
زماني كه ملك عبدالعزيز بر اين كشور سلطه يافت، نام آن را به «المملكهالعربيه السعوديه» تغيير داد. مساحت اين كشور 000/240/2 كيلومتر مربع است. در شمال با اردن و عراق، در جنوب با يمن جنوبي و شمالي و در شرق با امارات، بحرين قطر و عمان همسايه است. نشان عمومي اين كشور يك نخل در بالا، با دو شمشير در پايين است كه يكديگر را قطع كردهاند. هر دوي اينها به نوعي فرهنگ عربي را در كشور عربستان سعودي نشان ميدهد.
كشور سعودي، داراي شش منطقة بزرگ است كه عبارتنداز:
1ـ منطقة حجاز، كه مهمترين شهرهاي آن مكه، مدينه، طائف و جده است.
2ـ منطقة شمالي، كه شهرهاي مهم آن تبوك، حائل و عرعر است.
3ـ منطقة ربعالخالي، كه مهمترين شهرهاي آن عبيله و شواله است.
4ـ منطقة شرقي، كه مهمترين شهرهاي آن عبارتنداز دمام، ظهران و جبيل.
5ـ منطقة عسير، كه مهمترين شهرهاي آن نجران، ابها، خميس و جيزان است.
6ـ منطقة نجد، كه مهمترين شهرهاي آن عبارتنداز: رياض، الخرج، درعيه، عنيزه و بريده.
منطقة حجاز
كلمة حجاز از «حاجز» گرفته شده و به معناي «مانع» است. اين نام بدين دليل است كه رشتهكوه «سراه» كه از شمال تا جنوب در برابر درياي سرخ كشيده شده و طول آن 1760 كيلومتر است، دو قسمت را از يكديگر جدا كرده كه در يك سوي آن نجد و در سوي ديگر تهامه قرار گرفته است. بدين ترتيب، اين كوهها مانعي در ميان اين دو ناحيه است و حجاز دقيقاً شامل بخش كوهستاني به سمت غرب؛ يعني درياي سرخ است. در واقع، بخشي از حاشية شرقي درياي سرخ را كه مكه و مدينه در آن قرار دارد، حجاز مينامند.
حجاز چون ديگر نواحي جزيرهالعرب، بسيار خشك و كم آب است و تنها در برخي از واديها، آبهاي فصلي و يا چاه وجود دارد كه از قديم برخي از قبايل عرب را پيرامون خود گرد آورده است. به همين دليل، در قديم و تا چند دهة اخير، يكجانشيني شهري و روستايي كمتر در حجاز وجود داشته و در زمان ظهور اسلام تنها چند ناحيه به عنوان مراكز شهري شناخته ميشده است: مكه، طائف،يثرب و خيبر.
شهر مكه و موقعيت جغرافيايي آن
مهمترين شهر و مقدسترين نقطة حجاز، بلكه جزيرهالعرب، شهر مكه است. اين شهر در فاصلة هشتاد كيلومتري شرق درياي سرخ واقع است. شهر مكه در طول 40 درجه و 9 دقيقه و عرض 31 درجه و 28 دقيقة خط استوا قرار گرفته و 330 متر از سطح دريا بلندي دارد.
فلسفة پيدايش اين شهر كه به نام «امالقري» نيز شناخته ميشده، به دو جهت است: نخست مركزيت عبادي و دوم مركزيت تجاري آن. اين شهر، در قرآن «بكه» هم ناميده شده است. در برخي از روايات، مكه نام حرم و بكه نام مكان كعبه دانسته شده است. در برخي نقلها «بكه» به معناي بكاء مردم در آن و در برخي ديگر «يبك الناس بعضهم بعضا» به معناي مزاحم شدن برخي بر برخي ديگر و در واقع ازدحام معنا شده است.
دربارة نامگذاري آن به «مكه»، اقوال مختلفي نقل شده است؛ از آن جمله گفتهاند: مكه در اصل تركيبي از «مك» و «رب» بوده. مك به معناي «بيت» است و مكه يعني بيتالرب يا بيتالله. در نقلي ديگر آمده است: بك به عنوان يك پسوند، به معناي واحه و وادي آمده، مثل «بعلبك» كه به معناي وادي بك است. بدين ترتيب، براساس نامي كه بطلميوس براي مكه گفته است (يعني «ماكارابا») بايد اين شهر را به نام وادي رب بشناسيم. برخي هم «مكرابا» را از كلمة عربي مقرب گرفتهاند، اصطلاحي كه به احتمال، مربوط به كساني ميباشد كه مدعي نزديكي به خدا، يا خدايان بودهاند. جداي از آنچه گذشت، معناي فراواني بر بكه و مكه گفته شده كه بسياري از آنها حدسي است.
روشن است كه در اين نامگذاريها يكي از عناصر اصلي، «رب» و «خانة» رب است. اين مسأله، نشاندهندة شكلگيري اين شهر بر گرد خانة خداوند است كه خود تقدس كهن اين شهر را آشكار ميكند.
نام ديگر مكه «البلدالأمين» و «البلدالحرام» است كه به تناسب مركزيت عبادي آن، بر آن شهر اطلاق شده و مكرر در قرآن بر اين بعد شهر تكيه شده است.
از مكه، در نوشتههاي تاريخي نسبتاً قديمي ياد شده و دليلش آن است كه مسير تجارب از شامات به سمت يمن، از اين ناحيه عبور ميكرده است. افزون بر آن، بايد تاريخ بناي اين شهر را از زمان بناي كعبه و يا دست كم تجديد بناي آن دانست.
مكه در بعد ديني خود، داراي فضايل بيشماري است. مهمترين فضيلت آن، وجود خانة خدا و مسجدالحرام و به تعبير ابراهيم در سخن وي با خدا «بيتكالمحرم» است. خداوند شهر مكه را در قرآن، در كناره كوه مقدس طور قرار داده و فرموده است: «و التين والزيتون و طور سينين و هذا البلد الامين»
خداوند همچنين دعاي ابراهيم را دربارة اين شهر اجابت كرد؛ زماني كه به پروردگار خود عرضر كرد: رب اجعل هذا بلداً آمناً وارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و اليوم الآخر» و آن را حرم امن خود قرار داد. رسول خدا به هنگام خروج از حرم ميفرمود:
«ما اطيبك من بلد و احبك الي و لو لا ان قومي اخرجوني منك ما سكنت غيرك»
«چه شهر پاكي هستي تو و چقدر دوست داشتني براي من. اگر نبود كه قوم من، مرا از اين شهر بيرون كردند، جز در تو سكونت نميكردم.»
امام باقر عليهالسلام دربارة اين شهر فرمود: «النائم بمكه كالمتهجد في البلدان»؛ «خوابيدن در مكه مساوي شب زندهداري در شهرهاي ديگري است.»
امام صادق عليهالسلام نيز فرمود:
«احب الارض الي الله تعالي مكه و ما تربه احب الي الله عزوجل من تربتها و لا حجر احب الي الله عزوجل من حجرها و لا شجر احب الي الله عزوجل من شجرها و لا جبال احب الي الله عزوجل من جبالها و لا ماء احب الي الله عزوجل من مائها»
«دوست داشتنيترين زمين نزد خداوند، سرزمين مكه است. نزد خدا نه خاكي از خاك آن محبوبتر است، نه سنگي از سنگ آن، نه درختي از درخت آن، نه كوهي از كوههاي آن و نه آبي از آب آن.»
چاههاي مكه
قرآن از زبان حضرت ابراهيم عليهالسلام مكه را «وادي غير ذيزرع» ناميده، يعني جايگاه خشكي كه با كم آبي روبرو است و رويش گياهان در آن ناممكن است. در آغاز، چاه زمزم وسيلة تأمين آب آنجا بود؛ اما به مرور چاههاي ديگري نيز در اطراف آن به وجود آمد. در واقع، حضور شمار فراواني از حجاج در هر سال، در اين شهر مقدس، ايجاب ميكرد تا براي تهية آب، تلاش بيشتري صورت گيرد. به همين دليل، از پيش از اسلام، يكي از مناصب مهم در مكه، منصب سقايت بوده و خلفا، اميران و حاكمان مكه نيز هميشه در انديشة ايجاد چاههاي جديد براي تأمين آب آشاميدني، غسل و حمام براي زائران و مردم بودهاند.
معاويه در دوران امارت خود، دستور داد تا چندين چاه جديد براي تهيه آب شهر مكه، ايجاد شود. در پايان دورة اموي، براي نخستين بار استخر آب در عرفات ايجاد شد تا مردم براي استافده از آن راحت باشند. پس از آن، هارون و سپس مأمون به تعمير چاههاي گذشته و ايجاد چاههاي جديد پرداختند.
يكي ازمعروفترين چاههاي مكه، آبي است كه زبيده ـ دختر جعفر فرزند منصور همسر هارونالرشيد براي شهر مكه فراهم كرد و به «عينزبيده» مشهور است. اين آب به زحمت از لابلاي كوه طاد، كه در خارج حرم است، فراهم گرديد و به حرم انتقال داده شد. همچنين به دستور وي، آب چشمة نعمان به عرفات انتقال يافت كه كار بزرگي بود. در واقع، دو چشمة «عين نعمان» و «عين عرفات» را عين زبيده خوانده و متعلق به او ميدانند.
طبيعي است اين چشمهها كه تعداد آنها، در مكه و اطرافش، به بيش از ده ميرسد، هميشه نياز به اصلاح داشتند و اين در گذر تاريخ همواره انجام ميشده است. در حال حاضر نيز عين زبيده همچنان فعال است و ادارهاي ويژه براي تعمير و انتقال آب آن وجود دارد.
به هر روي، اهميت آب در اين سرزمين به قدري است كه اسامي بسياري از مناطق، به نام چشمههاي آن است و هر منطقه و منطقهاي، به طور عادي، با پيشوند «عين»، «بئر» و «آبار» همراه است.
كوههاي مهم مكه
مكه در ميان دره واقع شده و اطراف آن را كوههايي چند در بر گرفته است، به طوري كه تنها چند راه خروجي به سمت يمن، درياي سرخ و شام در آن وجود دارد. مهمترين كوههاي مكه عبارتنداز:
1ـ ابوقبيس، با ارتفاع 420 متر كه در شرق مسجدالحرام واقع است. در حال حاضر قصر ملك بر بالاي آن بنا شده و بخشي از آن در فضاي باز جلوي مسعي افتاده و در واقع، بخشي از كوه از جاي برداشته شده است. اين كوه را به دليل همسايگي با كعبه، از كوههاي مقدس دانستهاند. همچنين گفتهاند كه در جريان طوفان نوح امانتدار حجرالأسود بوده است. كوه صفا كه سرآغاز و مبدأ سعي است، در دامنة اين كوه واقع شده است.
2ـ قعيقعان يا جبل هندي، با ارتفاع 430 متر در غرب مكه است. فاصلة اين دو كوه، حد قديم مكه است. از دورانهاي دور، در اطراف وبر فراز اين كوه، بناهاي مسكوني ميساختهاند.
3ـ حرا، با ارتفاع 634 متر كه در شمال شرق مكه است و اولين آيات قرآني در آنجا بر رسول خدا نازل شد.
4ـ ثور، با ارتفاع 759 متر در جنوب بر سر پاست؛ جايي كه پيامبر عليهالسلام به هنگام هجرت در آنجا مخفي شد.
5ـ خندمه، كه در پشت كوه ابوقبيس است.
6ـ عمر، كه در غرب مكه واقع است.
7ـ ثبير، در شرق مكه است.
وادي ابراهيم يك وادي طولاني است كه مسجدالحرام در ميانة آن قرار گرفته و در واقع، مسير و مسيلي است كه آب باران قسمت بالاي مكه يا معلاه، از سمت حجون به پايين را به مسفله در اين سوي مسجدالحرام، به سمت اجياد منتقل ميكرده است.
در اصل، مكة قديم، عمدتاً در دو سوي معلاه و مسفله بوده و در سمت معلاه گسترة آن تنها تا محل مسجدالرايه در انتهاي بازار جودريه و نهايت تا مسجدالجن بوده است.
تشكيلات مذهبي عربستان
1. نقش دين در عربستان
دين در ميان مردم عربستان نفوذ زيادي داشته، در اوضاع فرهنگي، سياسي و اجتماعي آن نقش اساسي ايفا ميكند.
اين كشور براساس ظواهر شريعت اسلامي اداره ميشود؛ قوانيني چون قصاص و تعزيرات نيز در آن اجرا ميشوند. هيچ ديني غير از اسلام پذيرفته نيست و اماكن مذهبي غيراسلامي همچون كليسا، كنيسه و … در آن وجود ندارد. رسانههاي عمومي، احكام اسلامي را تبليغ و ترويج نموده، از نشر و پخش هر گونه سخن و برنامة خلاف شؤون ديني جلوگيري ميشود.
جناح مذهبي و سنت گرايان، از قدرت و نقش بسيار زيادي در حكومت و جامعة عربستان برخوردار هستند.
اكثر مردم اين كشور از اهل تسنن ميباشند؛ و كشور براساس مذهب و هابيت اداره ميشود؛ بيشتر مردم نجد پيرو مذهب حنبلي و منطقة حجاز بيشتر مالكي مذهباند و شايد به همين دليل بود كه آيين محمدبن عبدالوهاب كه بيشتر بر اصول اعتقادات و آراي فقهي حنبلي تكيه ميكرد، ابتدا در ميان مردم نجد انتشار يافت.
در شهر مدينة منوره و منطقه الشرقيه تعداد نسبتاً قابل توجهي از شيعيان اماميه زندگي ميكنند و در عسير و نجران نيز گروهي از اسماعيليه وجود دارند. بخشي از يمنيهاي مقيم عربستان نيز زيدي مذهب هستند.
2. پيشينة وهابيت
پيامبر گرامي اسلام عليهالسلام بعد از آن كه بنيان اسلام را نهاد، با فراخوان مسلمانان به وحدت، جامعه اسلامي را متحد و يكپارچه ساخت؛ اما پس از رحلت آن حضرت، مسائل سياسي، اعتقادي و فقهي موجب پيدايش مذاهب مختلف اسلامي گرديد. نخست در مورد جانشيني پيامبرعليهالسلام دو رأي و انديشه شكل گرفت:
1. گروهي از بزرگان صحابه همچون ابنعباس، سلمان ابوذر و مقداد و عدهاي از مردم با استناد به واقعة غديرخم و تصريح پيامبرعليهالسلام در مواضع متعدد، حضرت علي عليهالسلام را خليفه و جانشين پيامبر ميدانستند. صاحبان اين انديشه، «شيعه» ناميده شدند.
2. در برابر، عدهاي به استناد به شوراي سقيفه و بيعت مردم، آنان كه به حكومت دست يافتند (ابابكر، عمر، عثمان، امام علي عليهالسلام) را خليفة پيامبرعليهالسلام معرفي نمودند. دارندگان اين رأي «اهل سنت و جماعت» نام گرفتند.
عامل ديگر سياسي كه موجب شكلگيري گروه ديگري به نام «خوارج» شد، پذيرش حكميت از سوي امام علي عليهالسلام در جنگ با معاويه بود كه خوارج آن را كفر تلقي نمودند. خوشبختانه جريانات مختلف اين گروه در ميان جامعة اسلامي منقرض شدند و تنها اندكي از يكي از معتدلترين جريانات آن به نام «اباضيه» باقي ماندند.
افزون بر عوامل سياسي فوق، از نيمه دوم قرن اول هجري مسائلي چون جبر و اختيار، قضا و قدر، حادث يا قديم بودن كلان الهي و صفات خداوند مورد بحث و گفتگو واقع شد؛ در اين گونه مباحث، شيعيان از سخن و هدايت اهل بيت پيامبرعليهالسلام پيروي مينمودند ولي در ميان اهل سنت، مذاهب كلامي متفاوتي پديد آمد:
ابتدا طرز تفكر عقل مدارانهاي بوجود آمد كه با تأمل و تفكر در مسائل اعتقادي به بحث و اظهارنظر ميپرداختند. دارندگان اين طرز تفكر بعدها «معتزله» ناميده شدند. در خلال اين مباحثات، گروههاي ديگر كلامي مانند جهميه و … نيز به وجود آمدند.
در برابر گفتگوهاي كلامي و روش عقل مدارانة فوق، عدهاي از محدثان كه به «اهل حديث» معروف گشتند، به مخالفت برخاسته، پرسش را بدعت و هر گونه انديشه و تفكر و بحث كلامي در مورد عقايد را ناروا دانسته، تنها معيار شناخت حق را «حديث» معرفي نمودند.
در رأس اين محدثان ميتوان از عثمانبن سعيد دارمي و مهمتر از وي احمدبن حنبل را نام برد كه در رد فرقههايي كلامي معتزله و جهميه دست به قلم برده، با تأكيد بر لزوم حديث گرايي و تكيه بر ظاهر متون روايي، هر گونه تحليل و تأمل عقلاني و خردورزي در احاديث را ممنوع اعلام نمودند. اهل حديث به تدريج گسترة كار خود را توسعه دادند و در زمينة فقه نيز بسياري از مردم به احمدبن حنبل گرويدند.
گفتني است در ميان خلفاي عباسي، تنها مدافع حنبليان، متوكل عباسي بود كه هدايايي براي احمدبن حنبل فرستاد و با اهل حديث همدلي و همراهي بسيار نمود.
بعدها ابوالحسن اشعري از معتزله جدا شد و مكتب كلامي «اشاعره» را بنيان نهاد. از آن پس اهل حديث به دو گروه تقسيم شدند:
1ـ حنابله كه همچنان هر گونه مباحثه و گفتگوي كلامي در زمينة اعتقادات را حرام و ناروا ميدانستند.
2ـ اشعريان كه گفتگوهاي كلامي را جايز ميدانستند بر پيروي از ظواهر روايات در مسايل اعتقادات تأكيد ميورزيدند.
از سوي ديگر در كنار مكتب فقهي حنابله، سه مكتب فقهي؛ حنفي مالكي و شافعي نيز پديد آمد. مالكبن انس، همچون حنابله بحثهاي عقلي در اصول دين را ناروا و ممنوع اعلام نمود، ولي ابوحنيفه در مكتب فقهي خود با تكيه بر قياس و رأس به استنباط احكام فقهي ميپرداخت. بدين روي مورد شديدترين حملات اهل حديث قرار گرفت.
به تدريج «اشعريان» بويژه با حمايت حاكمان عباسي، از نظر كلامي بر انديشههاي ديگر غلبه يافتند و حنبليان به ضعف و سستي گراييدند و كم كم از نظر فقهي نيز طرفداران خود را از دست دادند.
در اواخر قرن چهارم هجري قمري «بربهاري» رييس حنبليان بغداد با تكيه بر ظواهر آيات و روايات، بار دگر عقايدي چون استقرار خداوند بر فراز كرسي و ديده شدن در روز قيامت را زنده ساخت و از نظر فقهي، زيارت قبور را منع و نوحهگري بر امام حسين عليهالسلام را ناروا خواند.
اظهار چنين مطالبي، خشم علما و مردم را برانگيخت و موجب صدور اطلاعيهاي از سوي خليفه «الراضي» در نادرستي عقايد و توبيخ ياران او گرديد. برابر نوشته ابنالجوزي از آن پس، وي در خانة زني پنهان شد و در همانجا مرد و بدون اطلاع مردمان او را در همان مكان غسل دادند و به خاك سپردند ...
تـوضـیـحــاتِ فـایــل :
- این فایل با فرمت word ( قابل ویرایش ) در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
- تعداد صفحات : 702
- قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
کلمات کلیدی : ,جغرافياي جزيره العرب, تحقیق در مورد جغرافياي جزيره العرب, دانلود تحقیق جغرافياي جزيره العرب, دانلود رایگان تحقیق جغرافياي جزيره العرب, پروژه جغرافياي جزيره العرب, مقاله جغرافياي جزيره العرب, مقاله در مورد جغرافياي جزيره العرب, پروژه در مورد جغرافياي جزيره العرب, پایان نامه جغرافياي جزيره العرب, تحقیق آماده در مورد جغرافياي جزيره العرب, رایگان , word , ورد, پاورپوینت , pdf, جغرافیا , تحقیق آماده جغرافیا در مورد جغرافياي جزيره العرب, تحقیق دانش آموزی جغرافياي جزيره العرب, تحقیق کلاسی آماده جغرافياي جزيره العرب, تحقیق درباره جغرافياي جزيره العرب, تحقیق در رابطه با جغرافياي جزيره العرب, تحقیق راجب جغرافياي جزيره العرب, پروژه درباره جغرافياي جزيره العرب, مقاله در مورد جغرافياي جزيره العرب, مقاله درباره جغرافياي جزيره العرب