تحقیق بررسي فقهي شهادت زن
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته معارف اسلامی (آموزش_و_پژوهش)
مـشـخـصـات فـایـل
مـوضـوع تـحـقـیـق : مباني فقهي و حقوقي اعتبار شهادت زنان در اثبات دعاوي
فـرمـت فـایـل : Word ( قابل ویرایش )
تـعداد صـفـحـات : 69
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
چكيده
امروزه يكي از مسائل مهم و مورد توجه جامعه بين المللي، مسأله حفظ و رعايت حقوق زنان، مراعات تساوي حقوق زن و مرد و عدم تبعيض بر اساس جنسيت است. اين احساس مخصوصاً در بين بسياري از زنان وجود دارد كه در طول تاريخ به آنها ستم رفته و حقوق و شأن انساني آنها رعايت نشده است و حتي در دوران كنوني نيز با همه پيشرفتهايي كه نصيب زنان شده، باز هم در بسياري از موارد شأن انساني آنها رعايت نميشود. معمول است كه وقتي از حقوق زنان بحث ميشود، راجع به شهادت دادن آنها نيز سخن به ميان ميآيد. البته شهادت جزء حقوق نيست و تكليف محسوب ميشود؛ گاهي اوقات همين عدم تفكيك حقوق و تكاليف باعث بروز سوء تعبيرهايي ميشود كه در اين مقاله به آنها اشاره ميشود.
هدف از مقاله حاضر با يك مقدمه و مؤخره يادآوري اين نكته است كه اولاً ـ جنسيت در خلقت باعث فضل و عدم فضل نميشود؛ و ثانياً ـ مراد از ارزش شهادت بيان نقش جنسيت در اعتبار شهادت نيست. يعني اين مسأله بررسي ميشود كه آيا زن و مرد بودن تأثيري بر اعتبار شهادت دارد يا خير؟ امروزه در مقررات اغلب كشورها شرط مرد بودن در زمره شرايط لازم براي اعتبار شهادت نيست، ولي در مقررات قانون جمهوري اسلامي ايران، تفاوتهايي در اعتبار شهادت زن، نسبت به شهادت مرد وجود دارد كه به بررسي آن ميپردازيم.
براي اهل تحقيق كافي است كه بداند جامعه بشري قبل از اسلام چه طرز تفكري درباره زن داشته است، و شايد ديگر حاجت نباشد كه سيره نويسان و كتب تاريخ فصل جداگانه، يا كتابي مختص به عقايد امم و ملتها در مورد زنان بنويسند. چرا كه خصال روحي و جهات وجودي هر امتي در لغت و آداب آن ملت تجلي ميكند.
در هيچ تاريخ و نوشتهاي قديمي چيزي كه حكايت از احترام و اعتنا به شأن زن كند يافت نميشود، مگر مختصري در تورات و در وصاياي عيسي بن مريم (ع) كه بنابر آن بايد به زنان ارفاق كرد و تسهيلاتي فراهم نمود.
اما اسلام يعني ديني كه قرآن به عنوان كتاب قانون نازل گرديده است، در حق زن نظريهاي ابداع كرده كه از روزي كه بشر پا به عرصه دنيا گذاشته تا زمان ظهور اسلام چنين طرز تفكري در مورد زن وجود نداشت. اسلام در اين نظريه خود با تمام مردم جهان در افتاد و زن را آن طور كه هست و بر آن اساس كه آفريده شده به جهان معرفي كرد؛ اساسي كه به دست بشر منهدم شده و آثارش هم محو گشته بود.
اسلام عقايد و آراي مردم را درباره زن و رفتاري كه عملاً با زن داشتند، بياعتبار نموده خط بطلان بر آنها كشيد.
اسلام در هويت زن ميگويد زن نيز مانند مرد انسان است، و هر انساني چه مرد و چه زن فردي است كه در ماده و عنصر پيدايش وي دو نفر انسان نر و ماده شركت و دخالت داشتهاند، و هيچ يك از اين دو نفر بر ديگري برتري ندارد، مگر به تقوي؛ هم چنان كه خداوند ميفرمايد يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و أنثي، و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا، ان اكرمكم عندالله أتقيكم؛ «هان اي مردم ما يك يك شما را از نر و ماده آفريديم، و شما را شعبهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، و بدانيد كه گراميتر شما نزد خدا با تقويترين شماست» (حجرات، 13).
آن گاه همين معنا را هم توضيح ميدهد كه عمل هيچ يك از اين دو صنف نزد خدا ضايع و باطل نميشود، و عمل كسي به ديگري عايد نميگردد، مگر اينكه خود شخص عمل خود را باطل كند، و به بانگ بلند اعلام ميدارد كل نفس بما كسبت رهينه؛ «هر كسي در گرو عمل خويش است» نـه مثل مردم قبل از اسلام كـه ميگفتند گناه زنان بـه عهده خـود
خود آنان و عمل نيكشان و منافع وجودشان مال مردان است.
وقتي به حكم اين آيات، عمل هر يك از دو جنس مرد و زن چه خوب و چه بد بر عهده خود او حساب ميشود و هيچ مزيتي جز با تقوي براي كسي نيست، و با در نظر داشتن اينكه يكي از مراحل تقوي اخلاق فاضله چون ايمان با درجات مختلف و چون عمل نافع و عقل محكم و پخته و اخلاق خوب و صبر و حلم است، پس زني كه درجهاي از درجات بالاي ايمان را دارد، يعني سرشار از علم است، يا عقلي پخته و زرين دارد، يا سهم بيشتري از فضايل اخلاقي را واجد است، چنين زني در اسلام ذاتاً گراميتر و از حيث درجه بلندتر از مردي است كه هم سنگ او نيست. حال آن مرد هر كه ميخواهد باشد، پس هيچ كرامت و مزيتي نيست مگر به تقوي و فضيلت.
اما احكام مشترك بين زن و مرد و احكامي كه مختص به هر يك از اين دو طايفه است؛ در اسلام زن در تمامي احكام عبادي و حقوق اجتماعي شريك مرد است. او نيز مانند مردان ميتواند مستقل باشد، و هيچ فرقي با مردان ندارد، نه در اكتساب و انجام معاملات، نه در تعليم و تعلم، نه در به دست آوردن حقي كه از او سلب شده، نه در دفاع از حق خود و نه در احكامي ديگر؛ مگر در مواردي كه طبيعت خود زن اقتضا دارد كه با مرد فرق داشته باشد ...