تحقیق اخلاق (روشی نو در آموزش فلسفه اخلاق) از دید اسلام
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته معارف اسلامی (آموزش_و_پژوهش)
مـشـخـصـات فـایـل
مـوضـوع تـحـقـیـق : بنیاد اخلاق از نگاه قرآن
فـرمـت فـایـل : Word ( قابل ویرایش )
تـعداد صـفـحـات : 51
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
يكى از پديدههايى كه در انديشه اروپايى معاصر و، به تبع آن، انديشه عربى جلب توجه مىكند، اهتمام فزاينده به مساله اخلاق و ارزشهاست. از دو دهه پيش از اين، فيلسوفان و انديشهگران و دانشمندان و پارهاى از سياستمداران در پى آن بودهاند كه سويههاى اخلاقى و ارزشى همه آنچه را كه در گستره دانش يا سياست و اجتماع و اقتصاد پديد مىآيد طرح و بررسى كنند. همه ما به ياد مىآوريم كه چند سالى پيش، مساله كنترل جمعيت و پناه بردن به سقط جنين واكنشهاى شديدى را در سطح جهانى برانگيخت. اين مساله، تعارض كهن و شناختهشدهاى را پيش مىكشد; تعارض ميان پارهاى از ارزشهاى ثابت دينى و برخى از مقتضيات جديد زندگى. اين مساله امروزه به گونهاى ديگر و در سطحى ديگر متفاوت با آنچه پيشتر بود، و مصداق اصل حرمت قتل نفس قرار مىگرفت، طرح مىشود. سقط جنين هنگامى كه در پيوند با «كنترل جمعيت»، به مثابه يكى از ضرورتهاى توسعه در كشورهاى فقير پرجمعيت مطرح مىگردد، دستكم از نظر اقتصادى، به سان ابزارى لازم براى تحقق توسعه و تامين سطح مناسبى براى زندگى مردمانى كه در همه عرصهها دچار سختى و كاستى و واپسماندگى هستند، ديده مىشود.
با اين همه، تعارض ميان ارزشهاى اخلاقى و دينى (همچون حرمتسقط جنين) و ارزشهاى اين جهانى (مقتضيات توسعه) در اين مورد در همان چارچوب دينى باقى مىماند; زيرا برخى باور دارند كه اين مساله، مصداق اصل «ضرورتها امور ممنوع را مباح مىكنند» قرار مىگيرد و در نتيجه، هر دو طرف (سقط جنين توسعه) موضوع اجتهاد و تاويل مىگردند: سقط جنين در چه صورت به مثابه «قتل نفس» است؟ و در كدام مرحله از مراحل شكلگيرى جنين...؟ چه موقعى پناه بردن به سقط جنين براى كنترل جمعيت، ناگزير مىگردد; بويژه در صورتى كه ابزارهاى ديگرى هم [براى اين منظور] موجود باشد؟ فراتر از اين، مىتوان پرسيد: آيا كنترل جمعيتيكى از شرايط تحقق توسعه استيا اين كه خود يكى از نتايج آن است؟
در كنار چنين مسائل اجتماعى و اقتصادىاى كه تعارض كهن و معروفى را ميان ارزشهاى ثابت دينى و متغيرهاى دنيوى بازتاب مىدهد، در درون ما مسائلى يكسره نو وجود دارد كه نه تنها مناقشه گستردهاى را ميان «عالمان دينى» و «ديگران» از هر مرتبه و مقامى كه باشند برمىانگيزد، كه حتى در محافل گوناگونى مناقشه برانگيز است. اين بار، مساله مربوط استبه پديده جديدى در تاريخ انديشه بشرى كه نشاندهنده تعارض و ناسازگارى ميان دو شيوه انديشيدن و نگرش به چيزها و ارزشداورى درباره آنهاست. يكى، شيوهاى كه از «خرد عينى» هنجارى برمىآيد و ديگرى، شيوهاى كه مىتوان گفت تجسم «خرد ابزارى» عمل باورانه پوزيتيويستى است. اگر به اين مساله از زاويه تاريخى بنگريم بايد بگوييم كه مساله اساسا در اينجا متعلق استبه انديشيدن در اخلاق و ارزشها و ميل فزاينده به اخلاقى كردن علم و فرآوردههاى آن، و در نتيجه، بنيادگذارى علم بر پايه اخلاق.
پيشرفتحيرتانگيز علمى در گستره زيستشناسى و مهندسى ژنتيك و نيز انفورماتيك و همچنين آثار صنعت و تكنولوژى بر محيط زيست از يك سو، و خطرى كه [به واسطه] سلاحهاى ويرانگر، همه بشريت را تهديد مىكند از سوى ديگر، همگى، به نتايجى مىانجامد يا مىتواند به نتايجى منتهى شود كه با ارزشهاى اخلاقى ناسازگار افتد; ارزشهايى كه از پگاه تاريخ بشرى و در همه جوامع و نزد دينها و فلسفههاى گوناگون، چونان عنصرى گوهرى در انسانيت انسان اگر نگوييم به مثابه يگانه عنصر گوهرى در آن ريشه گرفته و استوار مانده است ...