کتاب هورن شاه
دسته بندي :
🔺سایر »
🔺پروژه های آموزشی
در میان تمامی قهرمانان افسانه ای که در فرهنگ انگلیسی زبانان شکل گرفته اند ، نام ” هورن ” شاه بیش از دیگران جلوه گری می کند . لیکن ” هورن شاه ” همانند ” هاولوک ” قهرمان دانمارکی در واقع یک داستان از هجوم وایکینگ ها نیست .
به هر حال در پوشش افسانه ای می توان ” هورن ” شاه را یک سلحشور تخیلی قلمداد نمود …
از متن کتاب :
پرنسس به آرامی از روی صندلی بزرگ و مجلل خویش برخاست و به سمت شاهزاده ” هورن ” که در مقابلش زانو زده بود ، رفت . دست او را گرفت و بلند کرد . او در همین حال گفت :
شاهزاده ” هورن ” لطفا برخیزید و کنار من بنشینید . با من به خوردن میوه و آشامیدنی ها بپردازید .
” هورن ” جوان از شنیدن حرف های پرنسس زیبا دچار بهت شد . لذا با حیرت در کنارش نشست و سکوت کرد .
پرنسس ” رایمن هیلد ” به عشق و دلدادگی اعتراف کرد . سپس دست او را گرفت و گفت :
شاهزاده ” هورن ” آیا الطفاتی به من دارید ؟
آیا در عشق و وفاداری به من هم پیمان می شوید ؟
من عاشق شما شده ام . این موضوع از اعماق قلبم احساس می کنم . اگر شما بخواهید مایلم که همسر شما بشوم .
” هورن ” درخواست پرنسس را نپذیرفت .
این زمان ” هورن ” در وضعیتی نامناسب قرار گرفته بود . زیرا حس می کرد که با پذیرفتن خواسته پرنسس برخلاف میل پیشکار ” آتلبروس ” عمل کرده . خود را گرفتار می سازد .
” هورن ” اینک دلیل هشدارهای پیشکار را می فهمید . در اندیشه این بود که هم رضایت پرنسس و هم محبت پادشاه را ناسپاسی نکند .
شاهزاده ” هورن ” سرانجام پاسخ داد :
پرنسس ” رایمن هیلد ” عیسی مسیح نگهدار شما باشد . به شما همسری در شأن خودتان عطا کند . من چنان منزلتی ندارم که شوهر شما شوم . من فعلا یک یتیم هستم که زیر لوای پدرتان زندگی می کنم . شایسته نیست که خواهان ازدواج با شما باشم .