PDF نسخه کامل و با کیفیت رمان کوئوکا از رویا قاسمی در ژانر عاشقانه و اجتماعی در ۱۲۹۲برگ

دسته بندي : کالاهای دیجیتال » رمان، شعر و داستان

🌷رمان: کوئوکا
🌷نویسنده : رویا قاسمی
🌷ژانر: #عاشقانه #اجتماعی 

      کیفیت خوانای فایل : عالی 

       تعداد صفحه :۱۲۹۲

خلاصه رمان کوئوکا

یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و متعصبه خیلی وقته پیگیرشه و وقتی باهاش آشنا می‌شه صهبا تازه می‌فهمه که اون…

قسمتی از رمان کوئوکا :

همیشه لباس فرم که میپوشید میترسوندم، حالام همین طوره اون چکمه ها رو دوست ندارم. شایدم دارم… ! – مینا چندوقته مشکوکه مينا… ؟! پس قضیه مینا بود و کسی برای دیدن من این جا نبود. باهاش تماس گرفتم که اومدم دنبالش گفت با تو رفته خرید اما دیدم ماشینت این جاست. – خب… ؟! به کتونی های صورتی رنگم که سامان و رعنا به تازگی برام خریده بودن نیم نگاهی میندازه – خب این که… میخوام بهم بگی داره چیکار میکنه. چه قدر از این که اینجا روبه روم وایساده و نباید به روی خودم بیارم که چه قدر حالم بد و متفاوته متنفرم میتونین برین و از خودش بپرسین جوابتونم نداد براتون کاری نداره دستگاه شنود که تو آستنینتون زیاد هست ردیابم که راسته کار خودتونه، نیازی به من نیست.

این طوری هم اینجا جلو ماشین من واينستین بچه ها میبینن فکر میکنن که چه خبره از دستم عصبانی ای؟! تلخندم زیادی تمسخرآمیزه دلتون میخواد چی بشنوین؟ دلم میخواد بشنوم وقتی که گفتی هیچ وقت از دستم عصبانی نمیشی حقیقت بوده. دلم میخواد همین کتونی های صورتی رنگ نودوپنج تومنیم رو که رعنا میگفت تو حراج پنجاه درصدی برام گرفتن فروکنم تو جفت چشم های آبیش که الان به هرچیزی شبیه ن جز یه دلداده عاشق نادم حقیقت نبوده من به دروغگوام. چشم های بی پروای وقیحش تنگ میشن گشاد میشن و دوباره تنگ.

– تو با دروغات کل برنامه های زندگی من و زیرورو کردی خیلی بی جا می کنی که میگی دروغ بوده! چرا فکر میکنم با یه روانی دارم سروکله میزنم؟! اول این که خودتون برنامه های زندگیتونو خراب کردین نندازين تقصير من؛ دوماً، با من درست صحبت كنين؛ سوماً، برین کنار میخوام برم خونه؛ چهارما… چی هست تو نطفه خفه بشه و فقط کولهم رو به پهلوش بزنم تا از جلوی در ماشینم کنار بره نگاهش قلبم رو به تاپ تاپ انداخته بود حالام داره با سیخ داغ به خدمت دل بیچاره م میرسه. نگاهش داغ میزنه و میسوزم… ! شما هیچ میدونین با این رفتارهای ضدونقیضتون دارین چه به روز منی که به درد زندگی با عالیجناب همایونی نمیخورم میآرین؟!

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رمان، شعر و داستان

تعداد مشاهده: 173 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.pdf

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 1292

حجم فایل:3,255 کیلوبایت

 قیمت: 25,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل