PDF نسخه کامل رمان آتوسا مهین بانوی هخامنشی در ژانر تاریخی -زندگینامه داستانی عاشقانه از حسن شیدا
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رمان، شعر و داستان
💖 PDF نسخه کامل رمان : آتوسا مهین بانوی هخامنشی
💖نویسنده : حسن شیدا
💖ژانر: عاشقانه -زندگینامه-تاریخی
دانلود و معرفی کتاب آتوسا: مهین بانوی هخامنشی
کتاب آتوسا: مهین بانوی هخامنشی، رمانی تاریخی نوشتۀ حسن شیدا است که ماجرای چگونگی به سلطنت رسیدن داریوش کبیر را روایت میکند.
رمان تاریخی آتوسا سالهایی را یادآوری میکند که ایرانیان با ارادۀ آهنین خود در برابر هرگونه ناملایمات و پیشآمدهای ناگوار، استوار میایستادند و کنار هم برای ایرانی ماندگار در تلاش بودند. کتاب درونمایهای رمانتیک و عاشقانه دارد و از عشق این بانو به کشور، مردم، پدر و حتی یکی از سران کشور سخن میگوید.
این کتاب داستان فردی جاهطلب و زیرک به نام «گئومات» است که با استعداد تقلید صدا توانسته بود خود را در نبود شاهنشاه ایران «کمبوجیه» به جای «بردیه» پسر «کوروش» جا بزند و مدتی کوتاه بر سرزمین ایران حکومت کند. او خود را از نوادگان سلاطین ماد میدانست و روحانی بود، اما با تغییر اوضاع به بتپرستی روی آورد و مردم را نیز وادار به بتپرستی کرد.
«آتوسا»، دختر کوروش هخامنشی بود که به همسری داریوش درآمد. او و داریوش طی ماجراهایی سعی در از میان بردن گئومات داشتند تا آرامش و آسایش را به ایران بازگردانند. در نهایت با از میان رداشتن گئومات، داریوش کبیر توانست به تخت پادشاهی بنشیند.
آتوسا از جمله زنانی است که در برقراری و پایندگی حکومت هخامنشیان نقش به سزایی داشته است که نویسنده با بهرهگیری از ویژگیهای داستانی همچون گفتوگو، توصیف، شخصیتپردازی و... این افسانه و رویداد تاریخی ایران باستان را به صورت رمانی بسیار زیبا و جذاب نوشته است.
در بخشی از کتاب آتوسا میخوانیم:
داریوش جوانى نجیب و دلاور و به دلیل خصایل پسندیدهى خود همواره در میان همگنان ممتاز بود و به سبب همین صفات و برخوردارى از قدرت و نفوذ پدر، بسیار زود ترقى کرد، تا آنجا که وقتى کمبوجیه براى فتح مصر حرکت کرد، داریوش جوان با عنوان فرمانده ارتش یا بهتر بگوییم، با سمت رئیس ستاد ارتش شاهنشاه در کنار وى اسب مىراند. در این سفر به طورى که پیش از این یادآور شدیم آتوسا نیز حضور داشت، اما هیچگاه این دو دلداده نتوانسته بودند به طور دلخواه دیدار و گفت و گویى عاشقانه داشته باشند. هرچند که داریوش در دستگاه کمبوجیه، پس از شاه، بلند مرتبهترین مقام نظامى بود، اما هر آن ممکن بود شاهنشاه ایران با صدور فرمانى کوتاه او را از مقام خود برکنار کند، ولى آتوسا ملکهى کشور بود و داریوش هرگاه که با او روبرو مىشد، تنها مىتوانست احترامات نظامى به جاى آورد، لیکن نگاههاى آنان حرف دیگرى مىزد. عشق شاه و گدا نمىشناسد. سالها بود که آن دو به یکدیگر علاقهمند بودند و هر یک در خلوت خود به یاد دیگرى بود و با او راز و نیاز مىکرد.
آخرین دیدار این دو در سفر مصر بود و آن هم تنها چند لحظه و یک روز داریوش خبردار شد که آتوسا به همراه زلفه و فرولاس ناپدید شده است. شاه فرمان داد که داریوش سوارانى زبده را به تعقیب آنها بفرستد و به اردوگاه بازشان گرداند. داریوش ظاهراً اطاعت کرد، اما با ترفندهاى مختلف این کار را به تعویق انداخت و سوارانى را به راههاى اطراف گسیل داشت و فرمان دستگیرى فرولاس و بازگرداندن ملکه را صادر کرد، اما هر راهى بجز راهى که مستقیماً به شوش مىرفت و به همین دلیل نیز مسافران فرارى بدون کمترین مشکلى به شوش رسیدن....