خلاصه کتاب رخت های چرک
بخشی از کتاب رختهای چرک:
«سلام، من روکس هستم، همسری که با ADHD زندگی میکند! از اینکه فرصت گفتگو با شما را دارم بسیار خوشحالم. قبل از هر چیز، یادآوری میکنم که لباسها را از خشککن بیرون بیاورید. حالا اجازه دهید ادامه صحبتهای ریچ را پی بگیرم و توضیح دهم چرا افرادی که داستان ما را میشنوند، گاهی به گریه میافتند.
دلیلش احساس شرم است! همان شرمی که تمام عمرم با آن دست و پنجه نرم کردم تا اینکه در ۳۶ سالگی تشخیص ADHD گرفتم. پس از آن، با جامعهای شگفتانگیز از افرادی مثل خودم آشنا شدم. هرگز فراموش نمیکنم اولین باری که یک ویدیو درباره «علائم ADHD» در تیکتاک دیدم، چه حسی داشتم. ناگهان اشکهایم سرازیر شد، چون برای نخستین بار در زندگی، کسی دیگر داشت از همان مشکلات عجیب و دشواریهایی حرف میزد که من تجربه کرده بودم. آن لحظه با خودم گفتم: «خدای من، پس فقط من نیستم.»
زندگی با ADHD تشخیص داده نشده سالها مرا در حس شکست غوطهور کرد. همیشه گرفتار کشمکشی دائمی بودم: از یک طرف اشتیاق شدیدی برای رسیدن به پتانسیل «کودک با استعداد» داشتم، و از طرف دیگر با شرم عمیقی دست و پنجه نرم میکردم چون در انجام کارهای ساده مثل مرتب کردن تخت، شستن لباسها یا مدیریت امور مالیام ناتوان بودم. وقتی سالها با این احساس شکست زندگی میکنید، اعتماد به نفستان به پایینترین حد ممکن میرسد. ناامیدی عمیقی شکل میگیرد از اینکه هر چقدر هم تلاش کنید، نمیتوانید زندگیتان را کنترل کنید. در خانواده به چشم گوسفند سیاه، فرد شکستخورده، کسی که همیشه نیمهکاره رها میکند، دیر میرسد و هرگز موفق نمیشود، دیده میشوید. کمکم به فردی تبدیل میشوید که از خودش شرمنده است.»
تعداد مشاهده: 55 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 20
حجم فایل:0 کیلوبایت