این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و استفاده میباشد
چكيده
اگر چه از كاركنان انتظار مي رود كه با دانش، ايده ها، نظرات و پيشنهادات خود درجهت توسعه سازمان مشاركت داشته باشند، اما گاهي اوقات آنها ترجيح مي دهند كه سكوت پيشه كنند. نوع شخصيت فرد، در تصميمگيري درباره اينكه درمورد مسائل سازماني، حرف خود را بزند، ميتواند نقش مهمي ايفا كند. پژوهش حاضر با هدف بررسي نقش عوامل شخصيتي در شكلگيري سكوت كاركنان صورت گرفته است. جامعه آماري تحقيق شامل كاركنان دانشي پژوهشگاه صنعت نفت حدود 340 نفر) و حجم نمونه آماري بر اساس جدول مورگان حدود 180 نفر برآورد شده است. روش تحقيق حاضر از نوع توصيفي و از شاخه همبستگي و مبتني بر مدل سازي معادلات ساختاري است. نمونه گيري به روش تصادفي ساده و ابزار گردآوري دادهها پرسشنامه مي باشد. دادههاي جمع آوري شده با نرم افزار ليزرل تجزيه و تحليل شده و نتايج نشان ميدهد كه ابعاد شخصيتي برونگرايي، گشودگي و وظيفه شناسي رابطه منفي و معناداري با سكوت دارند؛ در حالي كه بين سازگاري و سكوت، رابطهي مثبت و معنادار وجود دارد؛ ضمن آنكه بين بعد شخصيتي روان رنجوري با سكوت رابطه معناداري مشاهده نشد.
واژههاي كليدي: سكوت ، سازگاري، روان رنجوري، گشودگي، وظيفه شناسي، برون گرايي
مقدمه
در عصر حاضر سازمانهاي دانشي و پژوهشي اهميت بسياري در خلق دانش دارند. توانمندي و بقاي اين سازمانها تا حد زيادي به دانشي وابسته است كه زاييدهي انديشه منابع انساني است. بيترديد سرمايهداري دانش سازماني، رمز ماندگاري در دنياي بسيار رقابتي امروز است. مأخذ توليد دانش، تالارهاي گفتمان سازماني است كه در خود گفتمان هاي متعدد و در عين حال متفاوت جاي داده است. بواسطه ماهيت اين گونه سازمانها و نقش مهم و حياتي كه كاركنان دانشي در حفظ و بقاي سازمانهاي مذكور در دنياي پررقابت امروز ايفا ميكنند، موضوع سكوت كاركنان دانشي اهميت بسيار بيشتري پيدا ميكند. اگر بر افواه سازماني مهر سكوت زده شود اذهان كاركنان كه موتور مولد دانش سازماني هستند فسيل خواهند شد. وقتي كاركنان دانشي، به عنوان سرمايه استراتژيك سازمان، سكوت ميكنند مديريت بايد متوجه خطر بزرگي باشد كه درحال اتفاق افتادن است شايد واژه كاركنان دانشي 1 كه اولين بار توسط پيتر دراكر در سال 1959 مطرح گرديد تاكنون اين چنين، استراتژي سازمانها را تحت تأثير قرار نداده است چرا كه امروزه اين واژه تمامي سازمانها را بر آن داشته كه براي ربودن گوي سبقت و بقا در عصر ديجيتال از هيچ كوششي دريغ نورزند. دراكر، كاركنان دانشي را افرادي توصيف كرد كه با پردازش اطلاعات موجود براي ايجاد اطلاعات جديد ارزش افزودهاي را براي سازمان پديد مي آورند كه ميتوان به كمك آن به تعريف و حل مسائل پرداخت