واژه "System" در لغت بهمعنای دستگاه، سیستم، نظام، قاعده، دستگاه حکومت و ... میباشد. سیستم مجموعهای از اجزا و روابط میان آنهاست که توسط ویژگیهای معین، به هم وابسته یا مرتبط میشوند و این اجزا با محیطشان یک کل را تشکیل میدهند مانند یک کارخانه یا بدن انسان. این اجزاء در راه تحقق یک هدف حرکت میکنند و یکدیگر را در جهت تحقق این هدف کامل مینمایند. البته در فارسی معمولا از واژه نظام بهعنوان معادل سیستم استفاده میشود.
نظریه سیستمها بهعنوان نوعی روششناسی علمی و نگرش به جهان میباشد که بر پایه بهکارگیری رویکرد سیستمی انجام میگیرد. لذا لازم است تا مراحل مختلف روششناسی علمی که منجر به ظهور تفکر سیستمی شده مورد بررسی قرار گیرد تا به فهم دقیقتر نظریه سیستمها نایل شد.
تحولات متدولوژی (روششناسی) علم در تاریخ
در بررسی روند تاریخی تحول در شیوههای نگرش به جهان و متدولوژی علم در سطح جهان میتوان به سه رویکرد عمده اشاره کرد:
الف) کلگرایی اولیه؛ در این مرحله دانشمندان پدیدههای مورد مطالعه خود را با یک کلنگری تقریبی مورد مطالعه قرار داده و به طبقهبندی علوم پرداختهاند و کمتر توانستهاند اجزا و کلیتها را مورد مطالعه قرار دهند. به همین دلیل نظریات آنان بیشتر جنبه ذهنی داشته است تا عینی. این روش تا قرون وسطی روش غالبی بوده است.
ب) جزءگرایی (منطق تجربی)؛ جزءگرایی، تقسیم هر پدیده به اجزای مختلف و بررسی جداگانه این اجزاء را تنها شیوه مطلوب علمی در رابطه با درک و شناخت طبیعت اشیا و امور موجود میانگاشت. پایههای این نحله فکری در آراء و نظریات فلاسفه یونان و برخی کشورهای شرقی است. این تفکر با رنسانس علمی مجددا ترویج یافت. از قرن 16 تا قرن 19 میلادی با تحقیقات و نظریات اندیشمندانی چون فرانسیس بیکن، برونو، رنه دکارت، نیوتن و دیگر متفکران، مکتب اتمیسم (ذرهگرایی) بهعنوان مکتب جدیدی غالب شد.