مقاله تلفيق مدل تعالي سازماني DQA و BSC، پيش نياز تعالي استراتژيك
چكيده
امروزه، ارزيابي سازمان، اندازه گيري عملكرد و بهبود آن يكي از بحث هاي چالش انگيزي است كه شركت ها با آن روبرو هستند. در همين راستا مدل هاي تعالي سازماني از جمله EFQM ،مدل دمينگ و مدل مالكوم بالدريج و همچنين چارچوب هاي طرح ريزي استراتژي از جمله هوشين كانري و BSC ايجاد گرديده است، در موسسات و سازمان هاي مختلف مورد پذيرش واقع شده و پياده سازي مي شود. از ميان تمامي مدل ها و چارچوب ها EFQM و BSC با اقبال بيشتري مواجه شده و سازمان هاي مختلف، از جمله شركت هاي ايراني به سمت اجراي آنها گام برداشته اند. كارت امتيازي متوازن (BSC (و مدل تعالي سازماني اروپائي (EFQM (در اغلب موارد به عنوان ديدگاهي يكسان به كار گرفته مي شوند. حال آنكه از نظر ماهيت، پيش زمينه، فرايند طراحي و به كارگيري صرف نظر از شباهت هايي كه با يكديگر دارند، داراي تفاوت هاي اساسي و قابل توجهي هستند . در اين مقاله، پس از مقايسه دو مدل از برخي منظر ها همچون نگاه به استراتژي، نواحي تمركز، مراحل طراحي و اجرا و همچنين نقاط قوت و ضعف هر يك از آنها، استفاده تركيبي از دو مدل را به منظور ايجاد يك چارچوب يكپارچه به منظور اجرا و اندازه گيري اثربخشي استراتژي ها و عملكرد سازمان، مورد مطالعه قرار مي گيرد